روش تحقیق در جامعهشناسی
پنجشنبه, ۱۸ دی ۱۳۹۳، ۰۹:۰۲ ق.ظ
جامعهشناسى مانند دیگر علوم، در تحقیقات خود از 'روش علمی' پیروى مىکند. روش علمی، مبتنى بر مشاهده، آزمایش و تجربه است. محقق ابتدا از طریق مشاهده و آگاهى از 'تجریهٔ مقدماتی' پس از آنکه متوجه مسئلهاى شد فرضیهاى طرح مىکند و براى اثبات یا رد آن فرضیه به تحقیق و تجربه وسیع مىپردازد. (تجربه شامل فعالیتهاى گوناگونى مانند، مشاهده، آزمایش، تجزیه، ترکیب، اندازهگیرى و ثبت، تعریف، آمارگیری، مقایسه، طبقهبندى و تمثیل است). اگر تجربههاى حاصل، موضوع مورد تحقیق را تائید و فرضیه را ثابت کند، به قانون که آخرین مرحلهٔ روش علمى است مىرسد. بهعبارت دیگر، اگر فرضیه یا تجربه تائید شود بهصورت قانون عملى در مىآید. |
'قانون عملی، بیان روابط وجوه کلى واقعیت است و آزمایشهاى گذشته را بهصورتى فشرده عرضه مىدارد' و در نتیجه نتیجه انسان را در پیشبینى حوادث آینده و کشف قوانین دیگر رهبرى مىکند. از تعمیم چند قانون علمی، نظریه یا تئورى (Theory)، حاصل مىشود. نظریه یا تئورى دنبالهٔ مرحلهٔ کشف قانون است. یعنى اگر بتوان چند قانون عملى را با یکدیگر مربوط ساخت و تعمیم دارد، نظریه یا قانونى وسیعتر فراهم مىگردد و عدهٔ زیادى از پدیدههاى متفاوت را تبیین مىکند. |
پس عنصر تعیینکنندهٔ یک تئوری، عمومیت آن است و تکوین آن براساس قضایاى تجربى است که ممکن است 'مجرد' باشد یعنى در تمام زمانها و مکانها صدق بکند یا نکند. |
ولى عنصر در یک قانون آن است که در زمانها و مکانهاى مختلف، صدق مىکند. بدین ترتیب ممکن است آن یک تئورى باشد و یا یک قضیهٔ تجربى تعمیم نیافته. مثلاً قانون جاذبهٔ نیوتن هم قانون است و هم تئوری، ولى جوشیدن آب در صد درجه حرارت، 'قانون' است و تئورى نیست. از طرف دیگر تئورىها در علوم اجتماعى جنبهٔ قانونى ندارند. زیرا ماهیت تحقیقات جامعهشناختى به اقتضاء طبیعت خاص امور و پدیدههاى اجتماعی، با تحقیقات علوم طبیعى یا علوم ماده و بىجان مانند: علم فیزیک، شیمی، زمینشناسى و... تفاوت دارد. اولاً: عالم اینگونه علوم مىتواند موضوع مورد تحقیق خود را به آزمایشگاه ببرد، در آن دخل و تصرف کند و نتایج حاصل از آن را ثبت و ضبط نماید تا از کیفیت آن آگاه شود. در حالىکه این امکانات براى جامعهشناس وجود ندارد. زیرا آزمایشگاه جامعهشناس، همان جامعه است و نمىتواند در آن دخل و تصرفى بنماید. |
مثلاً اگر بخواهد رابطهٔ میان میزان درآمد و بُعد خانواده یا تعداد فرزندان خانواده را پیدا کند نمىتواند در آن دخل و تصرف کند. مثلاً درآمد را بهعنوان یک متغیر مستقل (یا علّی) کم یا زیاد کند و تغییر حاصله در بُعد خانواده یا سایر تغییرات را بهعنوان متغیر وابسته یا تابع (محک) پیدا کند. ثانیاً: احکام ذهنى یا افکار و فلسفهٔ شخصى محقق، در پژوهشگر علوم طبیعى یا بىجان اثر نمىگذرد. در حالىکه در تحقیقات جامعهشناسى چون موضوع تحقیق، جامعهٔ انسانى است، احکام ذهنى و فلسفهٔ شخصی، احساسات، تمایلات و عواطف ممکن است به گونههاى مختلف او را تحت تأثیر قرار دهد، در نتایج تحقیقات او مؤثر واقع گردد و به صحت تحقیق او لطمه وارد شود و مانع آن گردد که تحقیق با بىنظرى و صحت کامل انجام پذیرد. |
- ۹۳/۱۰/۱۸